محمد جواد رنجکش؛ ایوب فرخنده
چکیده
چکیده
پژوهش حاضر، مطالعهای دربارة چگونگی عملکرد دیپلماسی فرهنگی آمریکا در قبال چین پس از یازدهم سپتامبر است. دیپلماسی فرهنگی آمریکا با پیشرفت روزافزون وسایل ارتباطات و علم فنآوری و همچنین وقایع 11 سپتامبر در سیاست خارجی آمریکا اهمیت پیدا کرد. دولت آمریکا برای احیای قدرت نرم و ارائۀ تصویر مطلوبی از خود از ابزارهای مختلفی در چارچوب ...
بیشتر
چکیده
پژوهش حاضر، مطالعهای دربارة چگونگی عملکرد دیپلماسی فرهنگی آمریکا در قبال چین پس از یازدهم سپتامبر است. دیپلماسی فرهنگی آمریکا با پیشرفت روزافزون وسایل ارتباطات و علم فنآوری و همچنین وقایع 11 سپتامبر در سیاست خارجی آمریکا اهمیت پیدا کرد. دولت آمریکا برای احیای قدرت نرم و ارائۀ تصویر مطلوبی از خود از ابزارهای مختلفی در چارچوب دیپلماسی فرهنگی بهره میبرد. در پی افول وجهۀ آمریکا در چین، پس از حوادث 11سپتامبر و حمله به افغانستان در سال 2001 و عراق در سال 2003، دولت آمریکا مترصد ترمیم وجهۀ خود در کشورهای ناراضی از اقدامات هژمونیک این کشور ازجمله چین برآمد. بر همین اساس مقالۀ حاضر میکوشد تا با استفاده از چارچوب نظری دیپلماسی فرهنگی به بررسی مفهوم، سابقه، روشها و راهکارهای دیپلماسی فرهنگی آمریکا در قبال چین در فاصلۀ زمانی 2012-2001 بپردازد. پرسش اصلی این است که ساختار دیپلماسی فرهنگی آمریکا در قبال چین از چه مؤلفههایی تشکیل میشود؟ فرضیۀ نوشتار حاضر بر سه مؤلفه تأکید دارد: صنعت فستفود، اشاعۀ فرهنگ و ارزشها در چارچوب زبان انگلیسی و پدیدۀ هالیوودیسم و اشاعۀ سبک زندگی آمریکایی. رهیافت این پژوهش بر مفهوم دیپلماسی عمومی و مؤلفۀ زیرشاخۀ آن، دیپلماسی فرهنگی استوار گردیده است. بعد از 11سپتامبر دیپلماسی عمومی و دیپلماسی فرهنگی در سیاست خارجی آمریکا از اهمیت بسزایی برخوردار شد و آمریکا از ابزارهای دیپلماسی فرهنگی در جهت احیای وجهۀ خود نزد افکار عمومی جهان بهویژه چین بهره برد.